دوتار، کمانچه و عود بعد از ثبت جهانی چه جایگاهی پیدا کردند؟

دوتار، کمانچه و عود بعد از ثبت جهانی چه جایگاهی پیدا کردند؟

به گزارش سفرگو، «موسیقی بخشی های خراسان» و «مهارت های سنتی ساختن و نواختن دوتار»، «مهارت ساختن و نواختن عود»، «ردیف موسیقی ایران» و «مهارت ساختن و نواختن کمانچه» میراث موسیقی ایران است که در لیست میراث ناملموس یونسکو ثبت جهانی شده اند، حالا پرسش اینست این عناصر بعد از ثبت جهانی، در چه جایگاهی قرار گرفته اند و چقدر با نام ایران تجلی پیدا کرده و محفوظ مانده اند؟


بهروز وجدانی ـ مسؤول تهیه پرونده «موسیقی بخشی های خراسان» و «مهارت های سنتی ساختن و نواختن دوتار» که بعنوان مشاور در تهیه سه پرونده دیگر با مبحث موسیقی نقش داشته است، در گفتگو با ایسنا به پرسش هایی در رابطه با جایگاه و وضعیت این عناصر بعد از ثبت جهانی در یونسکو، پاسخ داد.
با توجه به اینکه این مورد مطرح است که پرونده های میراث جهانی بعد از ثبت در یونسکو معمولاً رها می شوند. ارزیابی شما از وضعیت و جایگاه «موسیقی بخشی های خراسان» و «مهارت های سنتی ساختن و نواختن دوتار» و دیگر پرونده های جهانی در حوزه موسیقی، همچون «مهارت ساختن و نواختن عود»، «ردیف موسیقی های ایران» و «مهارت ساختن و نواختن کمانچه» چیست؟
تابحال ۷۰۰ پرونده در لیست میراث ناملموس یونسکو از جانب کشورهای عضو کنوانسیون پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس (سال ۲۰۰۳) یونسکو ثبت شده است. ۲۱ پرونده هم از جانب ایران از سال ۲۰۰۹ و تابحال در یونسکو ثبت شده است که از میان آنها پنج پرونده به حوزه موسیقی مربوط می شود و در مجموع جهانی هم یک سومِ پرونده های ثبتی به رقص و موسیقی مربوط می شود. این مورد نشان داده است که موسیقی در حوزه میراث فرهنگی ناملموس چه جایگاه والایی دارد.
در کنوانسیون چهل ماده ای پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس (سال ۲۰۰۳) یونسکو آمده است که میراث ناملموس برخلاف میراث ملموس، باید زنده و سیال باشد، یعنی باید در مناطق یک کشور یا کشورهای مختلف جریان داشته باشد و یک استمرار تاریخی داشته باشد، در حالیکه هر کدام از میراث ملموس به منطقه خاص خودشان تعلق دارند.
پس از اینکه یک پرونده به ثبت رسید، باید طبق ماده ۱۴ کنوانسیون پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس (سال ۲۰۰۳) یونسکو، به آموزش، افزایش آگاهی و ظرفیت سازی آن اثر پرداخت و اقدام اصلی پس از ثبت تازه آغاز می شود. وزارت میراث فرهنگی با کمک دیگر نهادهای رسمی کشور چه دولتی و چه خصوصی باید به این اقدامات بپردازند.
گرچه کشورها عضو یونسکو و کنوانسیون آن هستند و متولی آن وزارت میراث فرهنگی است، اما تهیه و ثبت پرونده و حفظ آن باید با کمک و یاری بخش های دیگر صورت گیرد. برای «مهارت های سنتی ساختن و نواختن دوتار» و «موسیقی بخشی های خراسان» من مسؤول ثبت آنها بودم، اما از افراد متخصص و کارشناس در این حوزه کمک گرفتم و سه پرونده «عود»، «کمانچه» و «ردیف های موسیقی ایران» با همکاری خانه موسیقی انجام شد که پژوهشگران این مجموعه همچون بنده در آن نقش داشتیم. پس از ثبت هم باید این همکاری ادامه داشته باشد تا این میراث جهانی فراموش نشود.
روح کنوانسیون یونسکو بقای میراث ناملموس است و حفاظت میراث ناملموس بیشتر کار مردم است تا نهادهای دولتی، این نهادها می توانند عرضه دهنده پرونده ها و بسترساز بسیاری از قوانین و مقررات ظرفیت سازی ها باشند، اما به هیچ وجه بدون همکاری مردم و متخصص های حوزه های میراث ناملموس موفق نمی شوند که آنرا حفظ کنند.
بالاخره آن چه که سبب می شود نوروز چند هزار سال در ایران تداوم پیدا کند، بخش نامه های دولتی نبوده و خود مردم بودند که با عنایت به امکاناتی که در هر زمانی داشتند، نگذاشتند چراغ این آیین خاموش شود. نمی توان اظهار داشت که حفظ «ردیف های موسیقی ایرانی» که نخستین پرونده ثبتی در حوزه موسیقی بود، کار دانشگاه ها و مراکز دولتی است، این «ردیف های موسیقی» که شامل هفت دستگاه و پنج آواز است از زمان ناصرالدین شاه شکل گرفته و بر مبنای همان زمان حفظ شده است و کماکان بر مبنای هفت دستگاه و پنج آواز و تعداد بی شماری گوشه است. افراد هم با عنایت به امکانات و ذوق مردم و خودشان دست کاری در آن انجام داده اند که اگر مورد پسند مردم بوده، حفظ شده است.
در واقع محافظت از پنج پرونده ثبتی موسیقی در یونسکو کار مردم است که در رابطه با آنها آموزش می بینند و اساتید بر اثر سنت هایی که یاد گرفتند آنرا آموزش می دهند نه بر مبنای بخش نامه ها، قانون و مقررات.
"ثبت" یکی از طریق های حفاظتی برای بقاء آیین ها و میراث ناملموس یک کشور است و همین اقدام سبب می شود این میراث تداوم پیدا کند و اعتبار و شأن مجریان آنها بالا رود و با ثبت جهانی یک پدیده، نوع نگاه ها به آن متفاوت می شود.
به خاطر خاصیت این پنج پرونده تا زمانی که نقش و کارکرد فرهنگی و اجتماعی در جامعه ایفا و مردم از آن استقبال کنند، این آثار تقویت می شوند. معمولاً کمک های دولتی و نهادهای مردمی هرچه بیشتر و تنگاتنگ تر باشد، امکانات بیشتری شامل حال حفاظت آن اثر می شود. از سویی هم مسؤولان ذی ربط متوجه می شوند که باید برای اثری که ثبت جهانی شده است، اعتبارات بیشتری در نظر بگیرند.
هر کشوری بر مبنای کنوانسیون پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس (سال ۲۰۰۳) یونسکو هم باید پس از ثبت، هر چند سال یک مرتبه گزارش اقدامات حفاظتی که برای اثر انجام داده را به یونسکو بدهد، پس در این مورد نباید دست ما خالی باشد و باید کارهایی انجام داده باشیم تا بتوانیم گزارش این اقدامات را به یونسکو عرضه دهیم. در هر صورت ثبت یک اثر در لیست میراث جهانی یا ملی بسیار مهم تر از ثبت نشدنش است.
درباره گستره جغرافیایی سازهای «عود»، «کمانچه» و «دوتار» در ایران توضیح می دهید؟
یکی از سوالاتی که در یونسکو هم مطرح می شود همین است که گستره جغرافیایی هر اثر در یک کشور کجا است و اگر مشترک بین چند کشور است، هر کشور جداگانه این گستره جغرافیایی را در پرونده اثر تشریح کند.
«دوتار» قرن هاست در بسیاری از قسمت های ایران نواخته می شود، اما برای اینکه بتوانیم پرونده آنرا در یونسکو راحتتر و بهتر عرضه دهیم، مناطق اصلی را آن مشخص کردیم. گستره جغرافیایی این ساز در خراسان (شمالی، رضوی و جنوبی)، ترکمن صحرا و مازندران است.
«کمانچه» هم در بسیاری از استان ها چه به شیوه ردیف دستگاهی و چه به صورت موسیقی محلی با روشهای فنی مختلف نواخته می شود. گستره آن در سه حوزه ترکمن صحرا، آذربایجان و لرستان است. در پرونده این آثار هم این محدوده جغرافیایی ذکر می شود و هم اینکه در این محدوده ها چه تفاوت ها و تشابه هایی دارند. از نظر یونسکو ساز بعنوان یکی از ابزارهای بیان فرهنگی است و برای آن مهم اینست که برای ثبت جهانی آنها زیاد وارد مسائل فنی سازشناسی نشویم. پرونده را باید به صورت غیرتخصصی که قابل درک باشد، عرضه دهیم.
پرونده «مهارت ساختن و نواختن عود» هم که با اشتراک کشور سوریه به ثبت جهانی رسیده است و منشأ ایرانی دارد و «بربط» نام داشته است، در خارج از ایران و در تمام کشورهای عربی و حتی ترک زبان هم ساخته و هم نواخته می شود. در ایران هم در استان خوزستان، جنوب سیستان و بلوچستان و بنادر و جزایر جنوبی ساخته و نواخته می شود. ساز «عود» در کشورهای عربی کاسه اش بزرگ است و در ایران سایز متوسطی دارد و در ترکیه کوچک است.
البته چند وقتی است که همه سازها در اطراف تهران، کرج و استان مرکزی ایجاد می شود.
بعد از ثبت جهانی، آیا گستره جغرافیایی این سازها تغییر پیدا کرده است؟
ما آماری نگرفته ایم که این سازها پس از ثبت جهانی اشاعه پیدا کرده است، اما بعید نیست که این اتفاق افتاده باشد؛ چونکه مبحث جدید و عجیبی نیست، اما تا حدود ۱۰۰ سال نگذرد، نمی توان خاطرجمع شد که مورد استقبال مردم جامعه قرار گرفته است یا خیر.
اگر منظور از این سوال اینست که آیا این ثبت سبب ارزش، احترام، اعتبار و رواج بیشتر برای یک اثر می شود، پاسخ من بله است و آیا در مناطق جدید هم شاهد رواج این پدیده می شویم، بطور قطع پاسخ مثبت است. سفره هفت سین نوروز امکان دارد تولید کارخانه کشور دیگری باشد و این یعنی رواج این اثر در جاهای دیگر.
«عود»، «دوتار» و «کمانچه» چقدر توانسته اند با نام ایران تجلی پیدا کنند؟ یعنی دنیا چقدر این سازها را با نام ساز ایرانی می شناسد؟
آن چه که مسلم است، اینست که اگر کسی موسیقی دان باشد وقتی «کمانچه» را ببیند به سادگی می داند که این ساز برای کجاست، اما اینکه مردم عادی چقدر در این حوزه اطلاعات داشته باشند، به تبلیغات یونسکو و ارتباط جمعی جهان بستگی دارد و فقط به ما مربوط نیست. هم اکنون همه می توانند به سایت یونسکو بروند و از آثار ثبت شده آگاه شوند.
نگرانی هایی در رابطه با ثبت سازهای ایرانی به نام کشورهای دیگر، همچون تار و سه تار وجود دارد، آیا اقدامی برای ثبت این سازها انجام شده است؟
مسأله ای که مردم نمی دانند، "سهمیه" است. چند سال است که هیچ کشوری در دنیا مجاز نیست که در دوره یک ساله بیشتر از یک پرونده عرضه نماید. در گذشته این محدودیت را نداشتیم و همین سبب شده پنج پروند در سال ۲۰۱۰، به نام ایران ثبت گردد ولی هم اکنون محدودیت وجود دارد. برنامه ما اینست مابقی سازهای ایرانی هم به ثبت برسانیم اما مسئله سهمیه وجود دارد. همینطور میراث فرهنگی ناملموس صرفاً برای موسیقی نیست و گرچه موسیقی عنصر مهمی است اما صنایع دستی، آیین ها، باروها، سنت ها، گویش ها و... هم در این لیست جای دارند. باید با عنایت به سهمیه یا به نام خود کشور و یا مشترک با کشورهای دیگر سازهای دیگر ایرانی را به ثبت جهانی برسانیم.
توضیح دهید که چرا پرونده «موسیقی بخشی های خراسان» برای ثبت جهانی انتخاب شد؟
طبق مقررارت و ضوابط یونسکو کشورها باید از کلی گویی پرهیز کنند. بر این اساس نمی توان همه موسیقی های ایرانی را در یک پرونده جا داد و با این مبادرت به یونسکو این پیام را منتقل می نماییم که برخلاف قوانین مشخص شده آن عمل کردیم و هرچند از قوانین آگاه بودیم، باز کار خودمان را کردیم و این پیامی منفی است. موسیقی بخشی های خراسان شمالی هم پیشنهاد من بود. موسیقی بخش های دیگر هم مانند موسیقی قشقایی ها، بختیاری ها، عاشیقی و... میتوان به صورت جز به جز در پرونده های دیگر برای ثبت عرضه داد. موسیقی بخشی ها هم در خراسان شمالی است و هم در ترکمن صحرا که آنرا هم جدا کردیم و فقط موسیقی بخشی های خراسان شمالی را به یونسکو عرضه دادیم.



1401/11/30
10:37:13
5.0 / 5
467
تگهای خبر: آموزش , تاریخی , تولید , سایت
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۳ بعلاوه ۳
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

سفرگو SafarGoo

سفر سفرگو

گردشگری و توریسم

راهنمای جامع سفر، اطلاعات کامل درباره تورهای داخلی و خارجی، بلیط های چارتر و هتل ها

safargoo.ir - تمامی حقوق سایت سفرگو متعلق به آن و محفوظ می باشد